Sunday, December 07, 2008

پا



کت وشلوار و پیراهن تمیزی به تن کرد .
کفش های نویی را که تازه خریده بود از کمد در آورد .
مدتی به آنها نگاه کرد و به کفش هایی که دائم به پاهایش بود .
لبخند زنان آنرا سر جایش گذاشت و چرخ های ویلچر را به حرکت در آورد .