Sunday, April 22, 2007

بازگشت


در را نبند
من روزی خواهم رسيد
با دامنی از بلوط های وحشی
و آوازهای نيمه تمام
من هنوز وقتی سردم می شود
خود را ميان موج ها می پيچم
آن سوی کمالی
و من نمی دانستم می شود در يک لحظه با هم از يک خواب بگذريم
اين بلوط که ترک بردارد
اولين سنگ ورق می خورد
گچ را بردار
خانه ی آتش را کنار خط های لی لی بگذار
اين سنگ را نشانه می گذارم
تا برگشتنم ...


عزیزان میتونین با زدن گزیـنه (comments) درباره این مطلب
اظهـار نــظــر کنید . خـوشحال میـشم ........... هانـــی