Sunday, August 20, 2006

تبریک



دخترک غمگین بود ، در حالی که بغض کرده بود شمرده شمرده شروع به حرف زدن کرد :
" سلام مامانی جونم , خوبی خانم دکتر ؟ وای که چقدر دلم برات تنگ شده بود .
هر چی بگی حق داری . به خدا قسم خیلی گرفتارم .
ببخشید دیر اومدم , خیلی ترافیک بود .
این گل قابل شما رو نداره . روز پزشک مبارک باشه خانم دکتر ! "
گل را به آرامی روی سنگ قبر گذاشت .
اشک های بی پایانش حسابی خیسش کرده بود ... هانی

عزیزان میتونین با زدن گزیـنه (comments) درباره این مطلب
اظهـار نــظــر کنید . خـوشحال میـشم ........... هانـــی