تجاوز
نتیجه آزمایش مثبت بود . او فرزندی نا مشروع درشکم داشت .
تک تک عناصر وجودش به لرزه در آمد ، کابوس وحشتناک آن تاکسی کذایی و تجاوز وحشیانه
آن سه مرد از یادش بیرون نمیرفت . از بیمارستان بیرون آمد. دشنام های پدر و نفرین های
مادر که هیچکدامشان زیر بار حرف های او نمیرفتند او را به جنون رسانده بود . چشمانش را
بست و در عرض خیابان شروع به دویدن کرد.لحظاتی بعد زیر چرخ های اتوبوسی آرام گرفت ...
عزیزان میتونین با زدن گزیـنه (comments) درباره این مطلب
اظهـار نــظــر کنید . خـوشحال میـشم ........... هانـــی
<< Home