Friday, February 24, 2006

شب زفاف



-آخیش . بلاخره به دستت آوردم ، از حالا دیگه ماله منی .
- آره ، بعده دو سال انتظار تموم شد . راسته که میگن شب عروسی هر آدم بهترین و
در عین حال خسته کننده ترین شب زندگی اوست .
- فعلا برا خسته شدن زوده عزیزم . امشب کارایه زیادی با هم داریم ...
لودر توده عظیم دیگری از خاک را کنار میزند . چشمان بیقرار زن روی صحنه دردناکی
ثابت می ماند : لبخند دخترش در آغوش شوهرش میان انبوه خاک و خون .
زن دیوانه وار ضجه میزند : لعنت بر زلزله ... هانی

عزیزان میتونین با زدن گزیـنه (comments) درباره این مطلب
اظهـار نــظــر کنید . خـوشحال میـشم ........... هانـــی